مامانی خوش اومدی الان که این وبلاگ رو برات راه انداختیم دقیقا" ۳ ماه و ۳ هفته از زندگی قشنگت میگذره ولی من و بابا تصمیم داریم ازروزای اولی که بوجود اومدی خاطراتت رو تا جای که وقتمون اجازه میده بنویسیم و عکسات رو اینجا بزاریم . پسر گلم روزی که من و بابایی فهمیدیم تو داری به زندگی دو نفره مون اضافه میشی۸ سال از زندگیمون گذشته بود ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ روز جمعه بود که متوجه شدیم .خلاصه مامان کلی خوشحال شدیم و دوران انتظار ما شروع شد................................ پسرم مامانت ماهی یکبار میرفت دکتر تا صدای قلب کوچولوت رو بشنوه توی این مدت کتاب بارداری هفته بههفته ارتباط مارو با تو قویتر کرد ودائم تو رو با خوندن اون کتاب تصور میکردیم . ۳۱ تیر ۸...